دیکشنری
reposing upon
ɹəposɪŋ ʌpɑn
فارسی
1
عمومی
::
مبنیبر، قرار گرفتهبر
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
REPORTING CONVENTIONS
REPORTING CURRENCY
REPORTING DEADLINE
REPORTING ENTITY
REPORTING LINE
REPORTING OBJECTIVE
REPORTING OF SUSPICIOUS TRANSACTIONS
REPORTING REQUIREMENTS
REPORTORIAL
REPOSAL
REPOSE
REPOSE IN
REPOSE ON
REPOSED
REPOSEFUL
REPOSING UPON
REPOSIT
REPOSITION
REPOSITIONAL
REPOSITORY
REPOSITORY CLASS
REPOSSESS
REPOSSESSION
REPOST
REPOT
REPOUSSE
REPRECIPITATED
REPREHEND
REPREHENSIBLE
REPREHENSION
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید